برای وطن، نذر تن کردند
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۹۹۴۴۳
« آنجا بود که ماه پر نور میشد و مهتاب آسمان را به تسخیر خود در میآورد، وقتی که دردانهای بیتاب اربابش میشد. چه جوانها، چه مردها و چه زنها از خاک به افلاک رسیدند و رنگ خدایی گرفتند. خندهای عکسی را در برگرفت و دیوار اتاق خانه مادری از قشنگی قاب عکس، زنده شد.»
به گزارش خبرنگار ایمنا، فجر، سپیده صبح، سپیدهدم، طلوع، آغاز به احترام این واژهها میشود، ایستاد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دلها در زمستان، بهاری شد. آشفتگیهای روزگار که مدتها بود سایه سنگینش را در وجود آدمها پهن کرده بود، آرام گرفت. الله اکبر روی زبانها جاری شد و شاعرها از فجر بیشتر گفتند. از فجر شوق، از فجر نور، از فجر عزت و از فجر غیرت...
چه نقشهها که نقش بر آب شد، چه توطئهها که دستشان رو شد، چه خیالهای باطل که از هم گسست و چه بزمها که به سوگ تبدیل شد...
بانگ آزادی از نای جان بلند شد و همه جای وطن را پر کرد. از در و دیوار خوشحالی میبارید، شادی از پس روزها و شبهای ظلمت گذشت و خداحافظی با مخمصهها شروع شد و انقلاب اسلامی جان گرفت.
روزها، روزهای خوبی بود، روزهایی که همه جا پر بود از ساختن، پر بود از آغازی دوباره و پر از دگرگونی. هرچند سخت بود، اما امید کنار ایمان نشسته بود و هر دو کار خودشان را خوب بلد بودند.
رد زخمهای کاری داشت، کم کم التیام میگرفت. تب وطن پایین آمده بود. جای دردهای نشسته بر تن مردم رو به بهبود بود. بیقراری برای حال خوب و روزهای خوبتر کنج دلها آشیانه کرده بود. چشمها پر فروغ شده بود و خانهها پر نور و محلهها آباد و شهرها دیدنی که چشمی ناپاک، دل به خیال خام و یخزده کنج ذهنش سپرد و هوس کشورگشایی به سرش زد...
دستها خالی بود، اما دلها از حضور خدا پر بود. توکل و توسل مثل پیچک به تن اهالی وطن پیچیده بود. تجهیزات نظامی کم بود، اما غیرت برای حفظ وطن، فراوان یافت میشد. دشمن همهجوره حمایت میشد، رفقای نااهلش، همانها که برای یک مشت خاک ایران دندان تیز کرده بودند، هر کاری میکردند تا او به خواستههایش برسد، اما غایت همه این رفاقتهای پوچشان زمینگیری شد، بدون رسیدن به کمتر از مشتی از خاک میهن. دست خالی شد جنگیدن برای ما، توسل و توکل به خدای همیشه همراه، غیرت و تیزهوشی و تیزبینی بچههای ما و شد این همه پیروزی و عاقبت نوای دلنشین لاحول و لاقوه الا بالله...
ایثار مردان و زنان وطن یک قابِ ناب شد، کنج چشم ناپاک، همه چشمهایی که چشم به خاک وطن داشتند. چه قامتها که بیسر شد، چه تنها که در تنهایی از پا افتادند، چه کربلایی بود، کربلای جبهههای ما. کولهها پر بود از عشق حسین (ع) و دلها پر از حال و هوای وفاداری عباس (ع). هر بار پسری میافتاد، دل مادری فرو میریخت و دلشوره قلب مادر را چنگ میزد، اما انگار چشم آسمان روشن میشد از قدم پسرانش وقتی اشهد ان علی ولی الله را زمزمه میکردند و قربان صدقه حسینِ (ع)، علی (ع) و فاطمه (س) میشدند آن لحظه آخر. آنجا بود که ماه پر نور میشد و مهتاب آسمان را به تسخیر خود در میآورد، وقتی که دردانهای بیتاب اربابش میشد. چه جوانها، چه مردها و چه زنها از خاک به افلاک رسیدند و رنگ خدایی گرفتند. خندهای عکسی را در برگرفت و دیوار اتاق خانه مادری از قشنگی قاب عکس، زنده شد.
یکی برگشت با پایی که دلش در جبهه بود و ماند همانجا، دیگری برگشت با آستین بدون دست. یکی چشمش را نذر وطن کرد و دیگری همه وجودش را. یکی با زخم موج برگشت و یکی با ریهای خسته. یکی برنگشت و یکی بینام و نشان آمد، آمدنهایی که دنبالهدار است و حالا حالاها ادامهدار...
و چه خوب گفته است حضرت حافظ، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق…
کد خبر 638327منبع: ایمنا
کلیدواژه: جنگ تحمیلی دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس انقلاب اسلامی وطن جبهه جانباز شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۹۹۴۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف یک جسد با دست و پای بسته در شهرستان اردل
فرماندار اردل از کشف یک جسد با دست و پای بسته در حاشیه رودخانه بالد خبر داد.
یعقوب شکوهی روز یکشنبه در گفتوگو با خبرنگار ایمنا در چهارمحالوبختیاری اظهار کرد: با حضور اعضای شورای تأمین در محل حادثه، جسد مربوط به مردی حدود ۴۵ ساله با دستان بسته در حاشیه رودخانه بالد با هویت نامشخص پیدا شد که پس از بررسیهای لازم و گزارش قاضی، به پزشکی قانونی انتقال داده شد.
وی افزود: جسد کشف شده با دست و پای بسته بود و تاکنون هویت این فرد مشخص نشده است، طبق بررسی، جسد فردی غرق شده در آب، با دست و پای بسته و پارچه و چسب بر دهان، در این رودخانه پیدا شد.
فرماندار شهرستان اردل با اشاره به اینکه هویت این مرد ۴۵ ساله نامعلوم است، خاطرنشان کرد: جسد برای انجام آزمایشها به پزشکی قانونی شهرکرد منتقل شد، این جسد دو هفته در آب بوده است.
کد خبر 750851